کاش...

من و تو

سلام ای تنها بهونه واسه نفس کشیدن هنوزم پرمیکشه دل واسه به تو رسیدن

کاش...


كاش در كنارم بودي ...
كاش مي توانستم تو را در اغوش بگيرم و نوازشت كنم
باورم نمي شود كه از من اين همه دور هستي و فاصله بين من و تو بيداد ميكند
كاش مي توانستم دستانت را بگيرم و با تو به اوج خوشبختي بروم
كاش مي توانستم بوسه اي بر گونه هاي مهربانت بزنم...
اي كاش
باورم نميشود  همه فاصله بين من و تو غوغا مي كند
و درياي غم و دلتنگي در قلب هايمان طوفان به پا مي كند
و امواج تنهايي مثل خنجر در قلب هايمان مي نشيند
و اي كاش در كنارم بودي...كاش بودي و دلم را از اميد و ارزوهاي انباشته شده خالي ميكردي
باورم نميشود...سخت است باور كردنش...با نبودنت در كنارم گويا در اين دنيا تنهاي تنهايم...بي كس
بي نفس...ميروم با همان پاهاي خسته...در جاده اي كه به ان سوي غروب خورشيد ختم شده است
كاش تو در كنارم بودي.انگاه ديگر هيچ ارزويي از خداي خويش نداشتم
سخت است...ولي بايد در گوشه اي نشست و گريست و انتظار كشيد تا به هم برسيم...



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در یک شنبه 5 شهريور 1391برچسب:, ساعت 11:32 توسط امید |